به نام خدا
موضوع : افزایش توان املا نویسی و خوش خطی دانش آموزان یک کلاس پنجم
محقق : شب بو صلواتی- 85
مقدمه
زبان وسیله ای است برای فهم و بیان افکار و عقاید و احساسات و عواطف و ایجاد تفاهم بین افراد بشر.
بیان مساله
در ابتدای سال تحصیلی متوجه شدم که دانش آموزان کلاسم به نوشتن املای درست کلمات و عبارتها و نیز به زیبا نوشتن آن اهمیت نمی دهند، خیلی بد خط می نویسند و نمرات درس املای آنها به نسبت درسهای دیگر پائین تر است.
علت را از خود دانش آموزان جویا شدم اکثر آنها جوابشان این بود که خط و املا به چه دردمان می خورد ما باید به ریاضی و علوم و سوالات تستی بیشتر توحه کنیم تا بتوانیم در آزمونهای ورودی مدارس خاص شرکت کنیم.
با توجه به اهمیت نوشتن در زبان آموزی و نیز اینکه مهارت در نوشتن و خطی خوش همیشه و در طول زندگی همراه دانش آموز است و در هر شغل و هر کاری می تواند از آن استفاده کند. و به طور عامیانه حتی نشانه ی سواد او هم به حساب می آید مصمم شدم که این تفکر را در آنان تغییر دهم ودر دانش آموزان انگیزه ی یادگیری خطی زیبا و املائی درست را در کنار سایر دروس تقویت کنم و با انجام فعالیتهای مختلف گروهی و فردی در آنها این مهارتها را به وجود آورم.
نتیجه گیری
همکاران گرامی باید توجه داشته باشند که برای آموزش خطی زیبا باید معلم نیز خود زیبا بنویسد و نسبتا قواعد اولیه ی نستعلیق را بداند و خود تمرین کند زیبا بنویسد تا بتواند به دانش آموزان هم کمک کند در اینجا از همکاران محترم خواهشمندم به این مهم توجه کنند و به نوشتن دانش اموزان اهمیت دهند زیرا به نظر من این مهمترین هدیه است که در نزد دانش آموزان به یادگار می ماند و همواره و همه جا با آنها است و می توانند از آن استفاده کنند.
- خواهشمند است سعی کنید در ذهن کودک تصویری مثبت از خودش ایجاد کنید.
- از سرزنش کردن به خاطر بدخطی او خودداری کنید
- از ایجاد تنش و اضطراب در کودک جلوگیری کنید.
- از زیر نویسهای مناسب در زیر نوشته های آنان استفاده کنید مانند: خوشحالم که 34 واژه را کاملا درست نوشته ای به جای متاسفانه باز هم 4 غلط داری
به نام خدا
موضوع : چگونه توانستم با استفاده از بازی باشگاه واژگان، مطالعه دانش آموزان را در یک کلاس پایه پنجم افزایش دهم
محقق : نادر ساعدی- 85-86
بیان مساله
طرح، چون از مطالعه کتاب آغاز می شود. لذا ضروری دانستم که در این ارتباط مختصری به شرح ذیل بیان کنم . کتاب مناسب، بهترین وسیله برای غنی تر کردن هدفمند اوقات فراغت است. خواندن کتاب، عادت به مطالعه را در دانش آموز ایجاد کرده و باعث رشد کلامی و پرورشی قدرت تفکر او می شود . هم چنین گنجینه ی واژگانی و افق درک مفاهیم او را گسترش می دهد.
خواندن کتاب های داستانی، ابزار مناسبی برای تربیت کودک و شکل گیری شخصیت وی و فرصتی است تا بسیاری از ارزش های اخلاقی و خصلت های پسندیده در وی درونی شود. کودک دبستانی میل به همانند سازی دارد. او وقتی داستانی را می خواند و یا می شنود، دوست دارد خود را در متن آن بیابد و با شخصیت داستان همانند سازی دارد. او وقتی داستانی را می خواند و یا می شنود، دوست دارد خود را با رفتارهای مطلوب شخصیت داستان منطبق همانند می سازد و از رفتارهای ناشایست شخصیتهای منفی داستان به خطا و اشکالات رفتاری خود پی می برد. بر این اساس سعی می کند تا به اصلاح و تغییر رفتار ناپسند خود پی می برد. بر این اساس سعی می کند تا به اصلاح و تغییر رفتار ناپسند خود بپردازد . تخیل موجود در کتابهای داستانی ( تخیلی) موجب تعدیل فشارهای ناشی از مشکلات زندگی و رفع ناکامی های کودک می شود.
بر این اساس، برنامه درسی زبان آموزی تاکید زیادی بر فعالیت کتاب خوانی دانش آموزان دارد و توصیه می کند که دانش آموزان در هر هفته حداقل یک کتاب بخوانند و در کلاس دربارهی عناصر داستان از قبیل شخصیت ها ، رویداد ها ، و ... صحبت کند ، به تصاویر آن توجه کنند ، خلاصه ای از داستان را بیان کنند. توصیه می شود که بر اساس پرسش های کتاب توجه دانش آموزان به نام نویسنده ، مترجم، ناشر، و تاریخ نشر اثر جلب شود. توصیه می شود فضایی در کلاس فراهم شود که دانش آموزان در گروههای 2 یا 3 نفره کتاب را برای یکدیگر بخوانند و دیگران پس از گوش دادن درباره ی آن با یکدیگر گفت و گو کنند آن ها می توانند در گروههای خود به پرسش و پاسخ درباره ی کتب خوانده شده بپردازند.
نتیجه گیری
می توان برای افزایش خزانه ی لغات از دانش آموزان بخواهیم علاوه بر موارد مذکور هر کلمه ی آشنایی را که از تلویزیون ، رادیو، روزنامه مجله و یا سایر رسانه های گروهی تابلوهای تبلیغاتی و سر در مغازه ها و ... دیدند یادداشت و آن را در کلاس مطرح کنند و به شیوه ی مذکور به جواب برسند
و با بردن دانش آموزان به بازدید کتابخانه ی شهر یا محل آنها را با کتاب و کتابخانه بیشتر آشنا کنیم و نحوه ی عضویت در کتابخانه را به آنها آموزش دهیم تا دانش آموز بتواند در اوقات فراغت خود از امکانات کتابخانه ای شهر یا محل خود به نحو احسن استفاده کند که هم به مطالعه عادت می کند و هم میزان آن را افزایش می دهد.
همکاران ارجمند در ضمن اجرای این طرح مشاهده خواهی کرد که دانش آموزان با چه شور و شوقی به تلاش و تکاپو می افتند تا بتوانند کلمات جدیدی را پیدا کنند و به کلاس بیاورند و با چه رغبتی کتابها را مطالعه می کنند و آن را خلاصه نویسی می کنند چون پیشرفت خود را در آن می بینند؛ آیا هدف ما از تدریس و آموزش غیر از این است.
در ضمن همکاران ارجمند نحوه ی استفاده از کتابهای مرجع و فرهنگ لغت قبل از طرح باید آموزش داده شود.
به نام خدا
موضوع : روشهای نو ابتکاری در آموزش مفاهیم دینی
محقق : شکری قریشی- رحیمه رخزادی
مقدمه
ذهن هر انسان کهکشان ناشناخته ای است که دایما در حال زایش و آفرینندگی است. بی شک همین قدرت تولید فکر و روح آفرینندگی است که انسان را از دیگر موجودات ممتاز ساخته است ودیعه الهی که تنها اشرف مخلوقات را درخور استیا امانتی که کوهها و زمین و آسمان را یارای برتافتن آن نبود.
بیان مساله
ما دو آموزگار پایه سوم و پنجم تصمیم گرفتیم در طول سال در درس دینی هماهنگ عمل کنیم و مدت 15 تا 20 سال است که با مسائل آموزشی سروکار داشته این و مدت 3 سال در یک اموزشگاه پسران دوره ابتدایی به تدریس مشغول هستیم در این مدت کلاس درس دینی هم مثل اکثر کلاسها چندان مورد استقبال قرار می گرفت و هر جلسه در مورد زندگی یکی از پیامبران خدا بحث می کردیم و برای جلسه بعد از دانش آموزان خواسته می شد در مورد زندگی یکی از پیامبران یا اصحاب پیامبر هر چه می توانند اطلاعات جمع کنند و بصورت تحقیق در کلاس ارائه دهندو دانش آموزان این کار را انجام می دادندو نمره تحقیق را کسب می کردند و در حین ارائه تحقیق از آنها می خواستیم به مطالب دوستانشان توجه کافی بنمایند و این کار اصولا با شور و شوقی خاص صورت می گرفت و کلاس از نشاط خوبی برخوردار بود و ساعت درس دینی بصورت داستان گفتن چند جلسه ای طی می شد. این وضعیت برای دانش آموزان خوشایند بود و تصمیم گرفتم تا جایی که می توان این وضع را ادامه دهم و باعث شد برای انشا هم از این گونه موضوعات استفاده کنم که دانش آموزان مجبور شدند همراه خانواده اگر یک نکته هم شده است با دیگران مشورت کنند با مراجعه اولیاء مشخص شد که اولیا هم به تکاپو افتاده اند و مسائل دین که مطرح می شد به خانواده انعکاس پیدا کرده است و موثر هم بود و باعث شد دانش آموزان چون دنبال داستانهای پیامبران رفته بودند با چند داستان برخورد کرده بودند و دانش آموزی بود که در طول سال به علت آشنایی با انجام و مطالب مورد نظر سه مورد تحقیق دینی به کلاس ارائه داده بود و جالب این است که چون مطالب برای خود و خانواده شان نکته های تازه ای داشت در کلاس همین نکته های مطرح می شد و اطلاعات دانش اموزان در این زمینه هم بیشتر می شد.
نتیجه گیری
با توجه به روشهای مختلفی که جهت آشنایی و ایجاد انگیزه دانش آموزان در مفاهیم درس دینی و توجه کافی همکاران مدرسه در این زمینه که با اجرای مواردی همچون توجه به نماز و گفتن به موقع اذان و تعیین قاضی در کلاس که قضاوت بچه های را به عهده بگیرد و هر مدت یکبار قاضی کلاس عوض می شدو قضاوت را به افراد خوش اخلاق و مورد پسند شاگردان می دادیم و با همکاری همدیگر تحقیقات بسیاری تهیه کرده بودند و با داستانهای پیامبران ، امامان و اصحاب اشنایی بیشترپیدا کرده و اظهار می کردند یا از طریق اولیای بچه های کلاس نکاتی را به مدرسه منعکس کرده بودند باعث شده بود که والدین بچه های دیگر معترض باشند که چرا در همه کلاسها در زمینه بحثهای دینی این گونه کار نمی شود. این شیوه تدریس که به طور مرتب هر قسمت از برنامه را به یک زنگ کلاس اختصاص داده بودیم بسیار شیرین و جذاب و موفقیت آمیز بود. در زنگ انشاء مناسبتهای مختلف در مورد امامان و اصحاب و مناسبتهای دینی انشاء می نوشتند. در زنگ قرآن تمرین حفظ و معنی سوره های کتاب و حفظ پیامهای قرآنی در درسهای هدیه در مورد پیامبران و اصحاب و آشنایی بیشتر با دین تحقیقاتی در زمینه های مختلف ارائه می شد . در زنگ اجتماعی هم در مورد رعایت حقوق همدیگر و احترام به دیگران از جمله پدر و مادر، دوستان و ... با انجام این فعالیتها و برنامه ریزی که در اول سال شروع کرده بودیم باعث شد که اطلاعات کافی را به دانش آموزان داده باشیم.
به نام خدا
موضوع : راههای افزایش مشارکت دانش آموزان در امورات مدرسه و تقویت توان مدیریتی آنان
محقق : سودابه علمداریان
مقدمه
عصر حاضر در تاریخ جایگاه خاصی دارد زیرا تبادل فرهنگها، ارزش های مذهبی، شیوه های زیستی در تقویم کنونی جهان ویژگیهای خاص دارد.
بیان مساله
مدت 18 سال است که در آموزش و پرورش به انجام وظیفه مشغول بوده ام که 15 سال از این مدت در پست مدیریت خدمت نموده ام. در سال تحصیلی86-85 به عنوان مدیر دبستان شهید منوچهر زاده منصوب شدم در ابتدای سال با دقت و توجه در رفتار و برخورد دانش آموزان متوجه شدم دانش آموزان پایه بالاتر (4و5) علیرغم توانایی، انگیزه و تمایلی به همکاری و مشارکت در امورات مدرسه را ندارند و بیشتر اوقات زمینه بی نظمی و اخلال در قوانین و مقررات مدرسه را فراهم می آورند لذا تصمیم گرفتم با کسب اطلاعات از معلمین و معاون و مسئول سال گذشته مدرسه و بررسی وضعیت جلب و در جهت تقویت توان مدیریتی آنان تلاش نماییم.
لذا سعی نمودم با بهره گیری از تجارب سایر مدیران و مطالعات ویژه و به کارگیری شیوه های مناسب در جهت رشد اجتماعی و جامعه پذیری دانش آموزان و آماده سازی آنها برای آینده تلاش نمائیم.
نتیجه گیری
1- مشارکت دانش آموزان در امور به آنها کمک کرد تا حد زیادی به خودشناسی رسیده و توانائیهای بالقوه خود را بشناسند.
2- بین آنها رقابت های سالم پدید آمد
3- دریافتند که منافع جمعی بر منافع فردی اولویت دارد.
4- هر گروه فعالیتها را بین خود تقسیم می کردند
5- نامه قابل توجهی با زمینه های مشارکت در مدرسه آشنا شدند.
6- مدرسه توانست از همیاری دانش آموزان در امور آموزش و پرورش بهره مند شود.
7- اعتماد به نفس در آنان تقویت و دانش آموزان منزوی جذب گروه شوند.
8- اعضای گروه به راحتی با یکدیگر ارتباط یرقرار می نمودند
9- مدرسه در سایه مشارکت دانش آموزان به راحتی برنامه سالانه خود را به مرحله اجرا درآورد.
به نام خدا
موضوع: رفع مشکل یادگیری یک دانش آموز
محقق: سهیلا رستمی
مقدمه:
یکی از مهمترین ملاک ها برای یک نظام آموزش و پرورش پیشرفته و کارآمد توجه و پرداختن به توانمندی ها و استعداد ها و علایق و خصوصیات منحصر به فرد هر یک از افراد تحت تعلیم و آموزش آنها بر اساس ویژگی های هر فرد می باشد.
بیان مسئله:
تقریبا اواسط مهر ماه بود که شاگرد جدیدی را به کلاسم آوردند علی رضا دارای چهره ای زرد، جثه ای ریز و ضعیف و استخوانهای بسیار نرمی بود
تقریبا چند روز از ورودش به کلاس می گذشت، اما این دانش آموز هیچ گونه وسایلی را با خود به مدرسه نمی آورد، نه کیف، نه دفتر و مداد و نه حتی کتاب هایی را که به او داده بودیم.
در نوشتن بسیار بی حوصله و ناتوان ، در گوش دادن بسیار بی توجه و بسیاری موارد دیگر.
از جمله نامنظم بودن، بی دقتی و عدم یادگیری او و همچنین غیبت های مکرر و دیر آمدن به کلاس و از همه مهم تر بی تفاوتی اولیاء دانش آموز نسبت به وضعیت او و عدم مراجعه آنها به مدرسه و ...
زمینه ای شد تا در رفع مشکل آموزشی و بهبود رفتار علی رضا، برنامه ریزی و تصمیم جدی بگیرم.
نتیجه گیری و پیشنهادات:
مجموعه ای از متغیرهای وراثتی، مشکلات و وضعیت اقتصادی خانواده و نواقص تعلیمی و تربیتی می تواند موجب رفتارهای ناهنجار و بروز چنین مشکلاتی گردد.
این وظیفه ی ما معلمان است که به عنوان افرادی که بچه ها را برای زندگی در جامعه تربیت می کنیم و در واقع جامعه را می سازیم به کمک والدین گرامی کمر همت ببندیم و مسئولانه به قضایایی که در اطرافمان اتفاق می افتد و مسائلی را که می بینیم نظری کارشناسانه بیافکنیم و با سعی و تلاش خود و توکل بر خدا برای رفع این مشکلات گره گشا باشیم.
1- هر علت و رفتاری ناسازگارانه معلولی دارد در شناخت معلول و حل علت تلاش کنیم.
2- همیشه سعی کنیم قبل از اینکه یک معلم برای دانش آموز باشیم یک دوست واقعی برای او باشیم.
به نام خدا
موضوع : خجالتی بودن و کم رویی بودن
محقق : زیبا تعسری – اسفند 85
مقدمه
در تعلیم و تربیت کودکان انضباط همیشه مورد توجه بوده است. ولی در این که این انضباط چگونه باید و جگونه می توان آن را آموزش داد عقاید متفاوت است ، زیرا این موضوع کاملا بستگی به فرهنگ و گذشته ی یک ملت دارد. سابقا رفتار را ذاتی می دانستند و به امر تجارت در تربیت چندان توجهی نمی نمودند. ولی امروزه این موضوع مسلم شده است که رفتار محصول یادگیری است، بر اثر تربیت ایجاد می شود و به صورت عادت در می آید و همین امر موجب توجه به مفاهیم انضباطی شده است.
مسئله اصلی که من با آن برخورد داشته ام این است که چه تمهیدات و چه کارهایی می نوان انجام داد تا دانش آموزان بتوانند در محیطی راحت و صمیمی و آزاد اظهار نظر کنند و به حالت خجالت و کم رویی و ترس از معلم را همراه با هم دارد.
بیان مساله
روز باز گشایی مدارس هنگامی که مدیر لیست دانش آموزان کلاس را به من داد، اسامی آنها را خواندم و با صفی منظم همگی به کلاس رفتند و هنگامی که وارد کلاس شدند آن ها را با توجه به کوتاهی و بلندی قد، وضعف در بینایی و شنوایی آن ها را در جای خودشان نشاندند. و بعد از آن نوبت به معرفی و آشنایی آن ها رسید. بچه ها یکی یکی خود را معرفی کردند. به نیمکت دوم که رسیدم، یکی از بچه ها همین که دهان باز کرد و نامش را گفت: " دلنیا" هیاهویی کلاس را در بر گرفت خانم این حرف نمی زند. سکوت دلنیا در کلاس شروع شد. از ظاهر قضایا معلوم بود که می خواهد حرف بزند، ولی چه چیزی مانعش می شد؟ هفته ی اول گذشت و باز هم سکوت، هر بار که کلمه ای را می نوشت فورا با خودکار آن را سیاه می کرد و چون تکالیف را نامرتب انجام می داد در نوشتن املاء هم بسیار بی دقت و کم حوصله بود اصلا حوصله ی املاء نوشتن یا سایر دروس نوشتنی و خواندنی را نداشت بیش از حد بی علاقه بود، خودم نیز چون از نظر کاری بسیار در نوشتن تکالیف و پاکیزه بودن دفاتر دانش آموزان سختگیر بودم و اگر اشتباهی در تکالیف شب داشتند در نمرات کتبی آنها دخالت می دادم ، تا جایی که از روز اول به دانش آموزان می فهماندم و می آموختم که نسبت به کارهای شما بسیار حساس هستم.
به طور کلی او جزء از کل بود که قدرت تکلم ضعیف داشت در درس املاء بیش از حد ضعیف بود خجالتی و کم رو بود و این که نسبت به درس های شفاهی اظهار ناراحتی می کرد و قدرت درس جواب دادن نداشت شاید بتوان گفت مشکل یکی یا دو تا نبود از نظر بدنی بسیار ضعیف بود و اکثر اوقات رنگ صورت او زرد مانند و بیش از حد مریض می شد و حالت دل درد به طور مرتب داشت که طی چندین جلسه با مادرش مطرح کردم و او را به دکتر برد که نسبتا تا مدتی طولانی از نظر جسمی بهتر شد و کم کم در کلاس دلگرمی داشت. احساس کم رو بودن و خجالتی بودن بیشتر در مکان هایی است که ان ها به ناچار لال هستند مانند مدرسه و بیشتر معلمان این رفتارها را با گوشه گیری و انزوا طلبی اشتباه می گیرند. ولی اگر خوب دقت کنیم، خواهیم دید که بچه های گوشه گیر خیلی سریعتر با بچه های دیگر ار تباط کلامی برقرار می کنند . حداقل با یک دوست نزدیک در مدرسه صحبت می کنند و یا صدای آرام از خود نشان می دهند. پس به دنبال علت مساله برآمدم . با مطالعه ی منابع وصحبت والدین و معلم سال قبل او، دلایل این مشکل را چنین یافتم 1- نقش تربیتی، حفاظتی مادر 2- ضربه های روحی در گذشته یا مکان خاص 3- ترس از معلم و محیط مدرسه 4- خجالت نشانه هایی از احساس حقارت است
نتیجه گیری
از میان راهکارهای ارائه شده راهی مورد ارزیابی بود که می تواند نتیجه ی موثرتری داشته باشد که ارتباط و مسئولیت پذیری با سایرین، متکی بودن به خود در پیشبرد اهداف می تواند اثر مفیدی بر او بگذارد... بعد از 5 سال تحصیل در دوره ی ابتدایی دلنیا توانست به راحتی در جمع حضور پیدا کند.
مسئولیت پذیری دلنیا در کلاس
ترس از معلم و کلاس از بین برود
اعتماد به نفس در او بوجود آید
قدرت بیان و متکی به خود بودن در او قوت یابد
آثار کم رویی و خجالتی بودن از بین برود
رسم الخط و پاکیزگی در نوشتن تکالیف مورد تقدیر قرار گرفت.
نسبت به نظم و انضباط و سایر موارد کلاس دقت کامل کند
پیشرفت تحصیلی وی مورد تقدیر بود
به نام خدا
موضوع: اختلال یادگیری در خواندن و نوشتن دانش آموزان ابتدایی
محقق: ژیلا نعمتی – 86
مقدمه و بیان مسئله:
1- تعریف پژوهش و اینکه پژوهش 2- در آموزش و پرورش استان کردستان چه اهیمت و جایگاهی دارد. طبق تعریف عامه، پژوهش به معنای تفحص، بازرسی، جمع آوری اطلاعات و ریز شدن در مشکلی به منظور حل آن تلقی می شود. و اما در تعریف خاص از پژوهش به معنای فرایند جمع آوری داده ها، طبقه بندی ، تجزیه و تحلیل، تهیه نتایج و گزارش حاصل از شناسایی یک مسئله ی قابل بررسی و یا یک مشکل دارای ارزش می شود.
در پاسخ به سوال دوم سوال به نظر می رسد با توجه به تحولات جهانی در چند سال اخیر موضوع پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار شده است و آموزش و پرورش کشور به این نتیجه رسیده است. که طرحهای پیشنهادی را قبل از اجرا به منصفه پژوهش و تحقیق بگذارد. بررسی طرح آزمایشی مجتمع های آموزشی و تربیتی امتحانات (دو نوبته) کتاب بخوانیم و بنویسیم از جمله ی این طرح هاست.
مهمترین عامل آشنایی افراد با فن تحقیق و اهمیت آن است که باید زمینه آن از مدارس شروع می شود. که البته انجام چنین هدفی جزء برنامه و دستور کار پژوهشکده تعلیم و تربیت استان نیز می باشد.
آشنایی برای تمامی افراد علاقمند لازم است کلاسهای آشنایی با مبانی و فنون پژوهش برگزار گردد بنظر می رسد یکی از مهمترین فاکتورهایی که می تواند به گسترش فرهنگ پژوهش مدد رساند به کارگیری نتایج تحقیقات است تا یافته های حاصل از نتایج طرحها عملیاتی نشود امکان توسعه ی فرهنگ آن نیز چه در بین محققان و چه در بین مدیران و برنامه ریزان به وجود نخواهد آمد.
نتیجه گیری:
تمرینهای بینایی
یک مداد را جلوی چشم کودک به صورت افقی و عمودی انجام می دهیم روزی سه بار شکلهای مختلف و نسبتا شبیه به هم را روی یک کاغذ کشیده و از بچه می خواهیم که فرق آنها را با هم بگوید یا نقطه هایی را کشیده و به دانش آموز یاد می دهیم که نقاط را به اشکال مختلف به هم وصل کند. به دانش آموزی که در مورد بینایی ادراک کمی دارد باید تمرین داده شود تا دانش آموز به حد نرمال خود برسد.
به نام خدا
موضوع: ارتقاء سطح مشارکت اولیاء دانش آموزان
محقق: حصیبه ملائی – 85-86
بیان مساله
آموزشگاهی که در آن به عنوان مدیر خدمت می کنم، در حاشیه شهر واقع شده است. حدود 330 نفر در پایه های پیش دبستانی، اول، دوم ، سوم به تحصیل اشتغال دارند. با توجه به اینکه از سه سال قبل در این آموزشگاه خدمت می نمایم، مشاهده گردید، با وجود اینکه دانش آموزان مشکلات درسی و اخلاقی و تربیتی زیادی دارند و این می طلبد که اولیاء با مدرسه ارتباط بیشتری داشته و در برنامه های مدرسه مشارکت نمایند تا مشکلات کودکان آنها هم حل شود. اما متاسفانه در پی دعوت از آنها برای حضور در مدرسه و جلسات تنها عده ی اندکی و آنهم بیشتر در دو سه ماه اول سال تحصیلی با مدرسه ارتباط داشتند و ارتباط آنها هم به دلایل مختلف که ناشناخته بود بسیار کم رنگ می شد و اگر هم به صورت تلفنی از اولیاء می خواستیم به مدرسه بیائید تا برای حل مشکل فرزندشان چاره ای بیندیشیم می گفتند هر کاری لازم است خودتان انجام دهید و ... و بر این اساس مقدور نبود که آنها را هم در برنامه های مدرسه دخالت دهیم.
لذا برخود لازم دیدم علت عدم مشارکت آنها را بیابم و درصدد رفع مشکل برایم چرا که تا ارتباط واقعی بین خانه و مدرسه وجود نداشته باشد مشکل واقعی کودکان هم شناسایی نمی شوند تا به موقع برای حل آنها برنامه ریزی گردد.
با خود فکر کردم که علت های عدم مشارکت اولیاء ممکن است موارد ذیل باشد:
0- آیا مشکل خانواده ها و تعداد زیاد فرزندان مانع حضور اولیاء در مدرسه است؟
1- آیا مشکل خانواده ها و تعداد زیاد فرزندان مانع حضور اولیاء در مدرسه است؟
2- آیا عوامل اجرایی مدرسه در این زمینه برنامه ریزی صحیح نداشته اند؟
3- آیا تحصیل فرزندان برای آنها مهم نیست؟
4- آیا معنی و مفهوم مشارکت و اهمیت آن را درک نکرده اند یا نگرش منفی دارند؟
نتیجه گیری
بعد از اجرای طرح نتایج زیر به دست آمد:
1- حضور اولیاء در جلسات ماهانه از حدود 40 درصد به بیش از 90 درصد رسید
2- با توجه به حضور اولیاء و ارتقاء سطح آگاهی و نگرش آنها، کادر مدرسه بیشتر در جریان مشکلات خانواده ها و دانش آموزان قرار گرفتند.
3- نوعی همدلی در بین اولیاء ایجاد شد و در اثر این همدلی اولیاء در برابر هم بیشتر احساس مسئولیت نمودند و برای حل مشکلات هم همکاری کردند.
4- اولیاء با ارائه ی پیشنهادات سازنده و اجرای آنها بیشتر دلگرم شده و در واقع وابستگی به مدرسه در میان آنها مشهود بود.
5- اولیایی که با سواد بودند هر ماه مجلات پیوند را از کتابخانه پیوند به امانت برده و بعد از مطالعه عودت می دادند و کودکان با مشاهده ی این عمل والدین خود به مطالعه تشویق می شدند.
6- اولیاء با حضور مستمر خود و بررسی وضعیت مدرسه بیشتر در جریان مسائل و مشکلات مدرسه قرار گرفتند و در حد توان خود مشکلات را بر طرف نمودند.
به نام خدا
موضوع : ارزشیابی از آموخته های دانش آموزان و بررسی عوامل موثر در ارزشیابی موثر
محقق : رضوان رضوانی-85-86
مقدمه
حس شنوای و زبان دو عامل مهم یادگیری محسوب می گردند وفقدان آنها کوشش شخص را در امر یادگیری بیش از حد تصور مشکل می سازد و چه بسا برای عده ای غیر مقدور می نماید .
بیان مساله
آموزشگاه استثنایی توکل مختص دانش آموزان ناشنوا است. در این مدرسه حدود 60 دانش آموز در مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل هستند.
در مدارس ناشنوا دانش آموزان قبل از کلاس اول ابتدای باید دو سال آمادگی را بگذرانند با نام آمادگی یک و دو، در این مرحله نوآموز گفتار خوانی، و مفاهیم زیادی را در قالب کلمه و جمله و کاربرد آن در گفتار را می آموزد و با افزایش گنجینه لغات به کلاس اول می رود
پایه اول را در دو سال با عنوان اول مقدماتی و اول تکمیلی طی می کند . سپس کلاس دوم، سوم، چهارم و پایه پنجم را نیز در دو سال با عنوان پنجم مقدماتی و تکمیلی می گذراند
با توجه به اهمیت زبان آموزی در سنین و میزان قابل توجه پیشرفت نوآموز در این مرحله امکانات خاصی در اختیار مادران قرار می گیرد تا نوآموز از حداکثر توانای خود در زبان آموزی و شناخت محیط استفاده کند و این گام موثری در پیشرفت ناشنوایان خواهد بود.
کادر این آموزشگاه در دو بخش مشغول به خدمت هستند بخش آموزش شامل معلمان و سرپرست آموزش و بخش توانبخشی شامل: گفتار درمان، شنوایی سنج، مشاور و مربی بهداشت می باشد که مدیر و معاون بر این دو بخش نظارت دارند .
سرپرست آموزش کسی است که به عنوان معاون آموزشی بر کلیه فعالیتهای مربوط به آموزش نظارت داشته و اقداماتی جهت پیشرفت و حسن اجرای مراحل آموزش انجام دهد.
نتیجه گیری
برای معلمین گرامی این نکته حائز اهمیت است که به این مسئله دقت کنند که با انسانی سروکار دارند که درون پیچیده ای دارد در واقع معلم باید در درجه اول به تفاوتهای فردی توجه داشته باشد.
و از هر فرد به اندازه توانش انتظار داشته باشد و سعی در پرورش استعداد های بالقوه دانش آْموزان را داشته و با فراهم رکن محیطی این استعداد را به فعل برساند که یکی از آنها پرورش عزت نفس است.
پژوهش های گوناگون نشان می دهد که بین عزت نفس پائین با افسردگی، افت تحصیلی و حتی عضویت در گروههای اخلال گر در مدرسه رابطه وجود دارد.
آموزگاری که بتواند احساس صلاحیت و شایستگی کودک را تقویت کند در واقع جبران کننده شرایط خانواده های است که در آن به کودک احساس اعتماد به نفس نمی دهد
به نام خدا
موضوع : چگونه توانستم نا سازگاری و ناهنجاری یک دانش آموز پایه اول ( مبینا ) را رفع نمایم .
نام محقق : حفصه محمدیان
سال تحصیلی : 86/85
مقدمه :
انسان موجودی است که باید در قالب اگوی فرهنگی و اجتماعی زندگی کند . بر اساس تعاریف مختلف رفتاری می توان فرد یا افراد سالم را از افراد نا سالم جدا نمود . در بین اگو ها می توان بر اساس نظام های طبقه بندی شده ی علمی وجه مشترکبین افرادی که در این الگو قرار می گیرند اختلال وانحراف خاص آن ها را مشاهده کرد . آلپورت معتقد است که یکی از رویدادهای برجسته در روان شناسی قرن حاضر را می توان کسف شخصیت و فرایند آن دانست که باعث می شود که نتایج علم فراوان ، برای تربیت علم اخلاق وبهداشت روانی داشته باشد . شناسایی و تشخیص میزان شیوع اختلال ها می توان در جلوگیری به موقع از تشدید آن ها یا خطرات احتمالی ، موثر واقع شود ودر نتیجه اقدامات بهداشتی و مشاوره ای ودرمانی به موقع صورت گیرد و با پرورش صحیح این قشر از افراد جامعه نسبت به داشتن نیروهای کار آمد ، در آینده کشور امید وار شد .
یک از مهمترین مسائل و مشکلات اجتماع امروزی در جوامع گوناگون ، ناهنجاری های رفتاری و روانی و و روشهای مقابله با آن ها ست . تردیدی نیست که مساله ی بهداشت روانی، پیشگیری و درمان اختلالات و ناهنجاری های رفتاری روز به اهمیت بیشتری د رجهان کنونی می باید . متاسفانه وسایل و امکانات پیشگیری و درمانی بسیار ناچیز بوده ، به هیچ روی کفاف نیاز ها و تقاضای روبه ازدیاد محیطی را نمی دهد . عده ی روانشناسان با لینی ، روان کاوان ، روان پزشکان و مدد کاران اجتماعی حتی در پیشرفته ترین کشور ها برای مقابله با مبتلایان و دردمندان کافی نیست .
تراکم جمعیت در مراکز و کلینیک های روانی و مطب های خصوصی روان پزشکان ، اغلب آن چنان است که درمان را برای مدتها گاه شش ماه تا یک سال به تعویق می اندازد ؛ در حالی که افرادی که دچار موقعیتای بحرانی هستند درست در لحظه ی بحران به کمک نیاز دارند . علاوه بر این گاه یک مشکل جزئی شخصیتی که رفع آن مستلزم آگاهیهای مقدماتی و کوشش های ابتدایی است ، بر اثر مرور زمان به یک مشکل حاد و مزمن بدل خواهد شد متاسفانه این مساله بخسوس د مورد طبقات غیر مرفه جامه بیشتر صادق است .
انسان در هر مرحله از رشد محصول و نتیجه ی عوامل ژنتیکی و محیطی است . انسان آن گونه که هست و آنچه که انجام می دهد ، واکنش ها و رفتار را در مقعیت های مختلف ، همه را می توان بر حسب این دو نیرو و اثرات آن بر یکدیگر به حساب آورد و به بیان دیگر کیفیت یک موجود زنده و عملکرد او محصول یک تاریخچه ی ناهمانندی است از تعادل و اثرات متقابل ژنهایی که از پدر و مادر می گیرد ، با محرکهای محیطی که در طول زندگی خویش با آنها روبرو می شود . بنابرین تشخیص و هدایت رشد و تکامل کودکان ایجاب می کند که والدین به ویژه مربیان ماهیت و مکانیزم این دو مبنا و اساس رفتار را به خوبی درک کنند . ممکن است که آینده ی کودک تحت الشعاع حوادث دوران کودکی وروند تکاملی در نخستین سالهای او باشد .
بیان مساله :
روز اول سال تحصیلی 86/85 بود هنگامی که بچه ها در سر صف بودند آن ها را به ترتیب قد شماره گذاری می کردم . یکی یکی وارد کلاش شدند و در سر جای خود نشستند در همان روزهای اول متوجه ناآرامی و پرخاشگری مبینا شدم . در نگاهایی که نوعی بیانات بود و گویای واقعیت پی بردم پی بردم که این دانش آموز رفتار خوبی ندارد . چشمان سیاه و صورت سیاه و سوخته ی او بیشتر توجه مرا به خود جلب کرد . اضطراب و نگرانی وجود او را فرا گرفته بود . بعد از چند روز که در کلاس ماندگار شد با بغل دستی اش چندین بار دعوا و مرافعه راه انداخت بطوری که بالاخره طفل معصوم جیغ و دادش بلند شد . با نگاه از او خواستم که آرام بگیرد اما بازهم با همان رفتار فبلی نظم و آرامش کلاس را بهم زد و مرتب اجازه می گرفت که به بیرون از کلاس برود و چون مرا مناع خویش می دید از کلاس فرار کرد و خود را به حیاط مدرسه رساند من هم وی را تعقیب نمودم . متوجه شدم که در گوشه ای نشسته و این حرکت و رفتار باعث شد که بیشتر مراقب رفتار وی باشم . در طول ماههای اول سال تحصیلی در این فکر بود که چگونه می توانم مبینا را به کلاس وهم سالان خویش علاقه مند نمایم و به او اعتماد به نفس بدهم تا مانند سایربچه ها در زندگی اجتماعی مدرسه حضور داشته باشد . رفتار وی تمام ذهن مرا مشغول ساخته بود . با مشاهده و مطالعاتی که بر روی رفتارها و حرکت مبینا داشتم اهم دلایل آن را چنین یافتم .
1 . نقش خانوادگی
2 . ضربه های روحی در گذشته یا مکان خاص
تصمیم نهایی و نتیجه گیری
برای هر معلمی در وهله ی اول توجه به این نکته ی اساسی ضروری است که نقش او در امر تعلیم و و تربیت و تکامل فکری ومعنوی دانش آموزان نقش بس مهم و خطیر است و هر گونه تحول اساسی در فرهنگ جامعه باید ابتدا از معلمین و مربیان و راهنمایان و دست اندر کاران آن آغاز شود . زیرا بدون دسترسی به معلمین شایسته و واراسته نمی توان به توفیق در امر تعلیم و تربیت امید بست . کار تعلیم و تربیت را می توان به هنر تشبیه کرد . هر هنری دارای دو جزء اساسی است :
1 . روح هنر 2 . تکنیک یا قالب هنر
معلم هنرمندی است که با دست و مغز و دل خویش کار می کند و اثری را پرورش می دهد که ماندگار و اثرگذار و زندگی ساز است . والدین و معلمان اغلب رفتارهای کودکان و نوجوانان را که مخل نظم و کارآئی در خانه و مدرسه است رفتار دشوار یا مشکل رفتاری توصیف می کنند . هر اندازه این رفتارها برای بزرگسالان ناراحت کننده باشند کاملا غیر منصانه است که آنها را مشکل رفتاری کودک بدانند و او را به خاطر آنن یا رفتاری مشابه آن تنبیه نمایند .