به نام خدا
نام محقق: ثریا مقنی اصفهانی از راهنمایی آمنه
موضوع:
انفجار دانش در علوم وفناوری و توسعه آن به کلیه شئون زندگی انسان و از جمله به حوزه تعلیم و تربیت موجب شده که نظام های آموزشی نیز در فناوری های جدید برای توسعه اشکال جدید آموزشی مانند آموزش باز و آموزش مجازی استفاده کنند . به علاوه ورود رایانه ها به نظام آموزش، یادگیری را تحت تاثیر قرار داده است.
طر ح مساله
13 سال با کلاس هایی مواجه بودم که فقط می توانستم وارد انها شوم و مطالبی را یا با استفاده از نقشه یا به صورت سخنرانی برای دانش آموزان توضیح دهم و این رانیز درک می کردم که از 30 نفر دانش آموز ممکن بود فقط چند نفری حواسشان به کلاس باشد و گوش دهند چون کاملا مشخص بود با خمیازه هایی که یکی پس از دیگری آغاز می شد و یا با ورقه هایی که جلو دستشان می گذاشتند و آن را خط خطی میکردند می توانستم این را بفهمم که کلاس اصلا برایش جالب نبود و درک بعضی از مطالب بسیار برایشان مشکل بود این بود که تصمیم گرفتم تا جایی که می توانم تنوعی را در کلاس ایجاد نمایم.اما بهتر بود که مسئله را با خود دانش آموزان در میان بگذارم بنابراین مسئله را با نماینده تمام پایه ها مطرح کردم به این شکل که : آیا اگر ما یک کلاس جداگانه (تخصصی) برای علوم اجتماعی داشته باشیم جذابیت درس بیشتر خواهد شدیا نه؟
ابتدا در مورد این سوال فکر کنید و بعد با مشورت با هم کلاسی هایتان جواب را به من بدهید و سپس با مدیر مدرسه نیز صحبت کردم و او از من فرصت خواست.
خلاصه در نیمه دوم آبان ماه مدیر گفت که با تخصصی کردن کلاس ها موافق است و دانش آموزان نیز نظر موافق داشتند.
نتیجه گیری:
پس از گذشت یکسال دانش آموزان من دیگر مانند سال های قبل غیر فعال نبودند بلکه با دید باز به مسائل نگاه می کردند و درس علوم اجتماعی نیز دیگر حفظ کردن یک سری مفاهیم مستقل و اسامی اشخاص و جاها و مکان ها نبود بلکه دانش آموزان کاملا در کلاس ملموس با واقعیت های تاریخی و جغرافیایی و اجتماعی برخورد کردند ودر حد خود آنها را درک کردند. پس می توان چنین نتیجه را خلاصه کرد: با استفاده از جذابیت و تخصصی کردن کلاس روح تازه ای به کلاس علوم اجتماعی بخشیدم
به نام خدا
موضوع : چگونه دانش آموزان روستایی را به تحصیل در مدارس راهنمایی شبانه روزی روستایی علاقمند سازیم؟
محقق: جلال صفری
بیان مساله:
من سالهاست در مدارس راهنمایی شبانه روزی پسرانه کردستان چندین روستا و منطقه با دانش آموزان روستایی و محروم تدریس داشتم ، اما همیشه از وضعیت روحی و بی علاقگی آنها در محیط آموزشگاه و خوابگاه نگران بودم و همیشه چند سوالی مرا به فکر می انداخت که با همکارانم مشورت کنم و علت را بیابم.
1- چرا دانش آموز محیط خوابگاه را زندان می داند و بی علاقه و مضطرب است و احساس تنهایی و آرامش ندارد.
2- چرا در روستای خودش دانش آموزی مستعد و با هوش بوده اکنون دچار افت تحصیلی و روحی شده است؟
3- چرا به هر چیز بدبین ( به معلم به مکان به خوابگاه به غذا به درس و به دوستانش ) چرا رنج می کشد و چراهای دیگر؟
بنده وادار شدم که علت را بیابم و راه حل پیشنهاد کنم.
نتیجه گیری:
از رفتارها و حرکات دانش آموزان متوجه تغییر و تحول شدم و خداوند را شکر و سپاس گفتم که تغییرات کمی و کیفی بوجود آمده و از اظهار نظرهای دانش آموزان و همکاران متوجه چند مورد مهم شدم.
1- انتخاب و تعیین مدیر و معاون و دبیرانی علاقمند و دلسوز و صمیمی و خوشبرخورد و عاطفی و آگاه به روان شناسی کودکان
2- همت آموزش و پرورش در ایجاد فضای شاد و جالب از نظر روحی و ورزشی علمی سالم و مطمئن و از نظر فیزیکی استاندارد و قابل زندگی کردن و دارای امکانات رفاهی، آموزشی؛ تربیتی، پرورشی و بهداشتی
3- گزینش کادر خدماتی و آموزشی مجرب و توانمند برای مدارس شبانه روزی که دانش آموزان را قلبا فرزندان خود بدانند و در فکر رشد و بالندگی آنها همانند فرزندان خود تلاش کنند.
4- نظارت مسئولان دلسوز از این مدارس وتلاش در رفع مشکلات و نگرانیها و هزینه کردن درست و مناسب و بجا در پیشرفت امور تحصیلی
5- دقت در تنوع غذایی و اردوها و اوقات فراغت دانش آموزان و ایجاد سرگرمی های مفید علمی آموزشی .
6- تلاش همه جانبه از سوی کادر مدرسه جهت رضایت و جلب آنها به مدرسه با رضایت کامل یعنی هرکس در پیشه خود احساس مسئولیت و وظیفه نماید تا کارها به خوبی پیش برود از اتلاف وقت جلوگیری می شود .
7- ای کاش این شعار در تمامی مدارس تحقق می یافت که بچه ها هم دوست داشتند جمعه ها هم در مدرسه می ماندند و مدرسه را برای آنها جالب شاداب جذاب بود.
8- باید معلمانی دلسوز تحمل پذیر و صادق سخن و دوست رفتار در این مدارس گزینش شوند زیرا معلم باید خواهان رشد و پیشرفت دانش آموز باشد و شیوه تدریش او لطافت پاکی و روحیه آرامش کلاس و محیط گردد.
به نام خدا
موضوع : آموزش مهارت ، جرات ورزی و اعتماد به نفس برای برقراری ارتباط با دیگران به منظور تعادمل بیشتر دانش آموزان دارای نقص بی بینایی با همتایان بینایی خود
محقق : رویا سلیمانی
مقدمه
واقعیت این است که با وجود گسترش خدمات بهداشتی و درمانی بهبود وضع تغذیه و سطح زندگی جوامع هنوز تعداد زیادی از افراد جامعه دارای معلولیت هستند و با توجه به تمامی پیشرفت ها، معلولیت به عنوان یک واقعیت همچنان وجود داشته و خواهد داشت.
بیان مساله
ده سال تحصیلی افتخار خدمت و حضور در کنار دانش آموزان نابینا و نیمه بینا را داشته ام در خلال تجربیاتی که در طی سالهای آموزش به دانش آموزان با نقص بینایی داشتم، احساس مس کردم در کنار عشق و علاقه ای که این دانش آموزان به زندگی مستقل و آزاد و حضور در مدارس عادی دارند از یک مشکل جدی رنج می برند و این همان داشتن مهارت جرات ورزی و اعتماد به نفس برای برقراری ارتباط با همتایان بینای خود بود.
از آنجا که یکی از مناسب ترین انواع آموزش برای افراد با نقص بینایی ، ادامه تحصیل آنان همراه با کودکان عادی است. در سالهای اخیر در بسیاری از کشورهای جهان این نوع آموزش رو به ازدیاد گذارده است. هیچکدام از گروه های استنایی غیر از معلولان این نوع آموزش برای نابینایان نمی توانند از این نوع آموزش بهره کافی ببرند.
این نوع آموزش برای نابینایان و نیمه بینایان بسیار ایده آل است و به سرعت آنان را به طریقه زندگی و مراوده عادی با جامعه نزدیک می سازد. اما متاسفانه در ایران به این امر کمتر بها داده شده، بی رغبتی به حضور در مدارس عادی و قبول انزوا و گوشه گیری در مدارس عادی از سوی این دانش آموزان مرا بر ان داشت تا دلایل را بررسی کنم. لازم به ذکر است بین علاقه و انگیزه برای حضور در مدارس عادی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه مستقیم دارد. به نحوی که دانش آموزانی که داوطلبانه به مدارس عادی می روند از نظر تحصیلی پیشرفت چشمگیری دارند.
تلاش خود را آغاز کردم تا شاید بتوانم گامی هر چند کوچک در جهت پیشرفت بیشتر دانش آموزانم بردارم.
نتیجه گیری
خوشبختانه گام هر چند کوچک و کوتاه من در مورد شاگردانم نتیجه داد، آنان بسیار شادتر از گذشته بودند، دانش آموزان تلفیقی به راحتی در برنامه های مدرسه شرکت می کردند، در کلاس حضور فعال داشتند و به راحتی خواسته های خود را مطرح می کردند از نظر تحصیلی هم بسیار پیشرفت کردند به طوریکه دانش آموز (دنیا) سال سوم راهنمایی به روابط بسیار معقول و خوبی با معلمان و دوستانش دست یافت معدل درسی اش به طور قابل ملاحظه افزایش یافت که قابل مقایسه با سال قبل نبود و مدیر خوب مدرسه اش طی مراسمی در مقابل همه دانش آموزان و معلمانش از او تقدیر و تشکر کرد و او ا الگوی خوب اخلاقی و رفتاری و درسی برای دوستانش معرفی کرد.
دانش آموز هانی و الهام هم با آگاهی وعلاقه حاضر به ادامه تحصیل در مدارس عادی شدند به امید آنکه آینده ای روشن را با افزایش تحصیلات و معلوماتشان برای خود بسازند، بقیه دانش آموزانم نیز رفتارشان بسیار رضایت بخشتر از گذشته شده بود این تغییر مثبت در رفتارشان مرا مصمم ساخت تا با توان و انرژی بیشتر به آنان در آموزش سایر مهارت های اساسی زندگی کمک کنم به امید روزی که آنان را فردی مفید و موثر برای خودشان و جامعه ببینیم.
به نام خدا
موضوع : با چه روش هایی می توان تعارض بین دانش آموزان سال اول را کاهش و روابط انسانی را جایگزین کرد؟
محقق : سید جمال احمدی- 86
مقدمه
روابط انسانی یکی از موهبت های الهی است که بعنوان نیاز در وجود انسان قرار داده شده تا انسانها بتوانند یکدیگر را درک کنند و در کنار هم زندگی کنند. سلامت و تعادل انسان تا حدودی به رفتار و روابط او با دیکران و بر عکس ارتباط دارد.
بیان مساله
مسئله این است مدرسه ما که در روستا قرار دارد دانش آموزان پایه اول خیلی شلوغ و جنگجو هستند و با هم تفاهم ندارند و همیشه در تعارض هستند اغلب آنها شلوغ و پر سروصدا و بی توجه نسبت به هم و بی تفاوت نسبت به مسائل و اموال و اثاثیه مدرسه و نسبت به کادر خدماتی و حتی همکاران نیز بی توجه هستند برنامه هفتگی سر کلاس خود را خط می اندازند و پاره می کنند. مدام پشت سرهم حرف می زنند از همدیگر بدگویی و نسبت به هم زیاد دهنکجی و اهانت می کنند رفتارها و اعمال زشت گذشته همدیگر و خانواده را بازگو می کنند آرام و قرار ندارند بخاطر یک توپ یا یک حرف کوچک یا یک حرکت اشتباهی و جزئی یکی از دانش آموزان و ... کار به جنگ و دعوا و خشونت کشیده می شود و حرفهای چرت و پرت و اهانت آمیز به همدیگر می گویند و گاهی حرف های غیر اصولی و غیر اخلاقی، نسبت به همدیگر و نسبت به معلمین بدبین هستند عادات منفی آنها زیاد و بدون کسب اجازه و بدون ملاحظه حرف معلم و بزرگتر ها را قطع می کنند و رفتارهای نسنجیده دارند و نسبت به درس و مسائل آموزشی و پرورشی بی توجه می باشند دو نفر از همکاران در مقایسه دانش آموزان این کلاس با دو کلاس دیگر رضایت نداشتند عملکرد آنها نسبت به سایر کلاسها منفی و مورد سوال بوده و هست که چرا باید اینطور باشد؟ پس اینجانب دوست دارم روشن شود که چه عاملی در این برهه از زمان باعث این کار شده است؟ آیا در عصر اتم که همه انسانها و همه جوامع باید بطور مسالمت آمیز در کنار هم باشند و اصولا یکی از اهداف آموزش و پرورش نیز با هم زیستن است چرا دانش آموزان این کلاس باید به این صورت فکر کنند؟ در حالی که آنها و اجتماع انها با شهر ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند؟ و امکانات خوبی هم دارند ولی از لحاظ برخورد و روابط انسانی وضع خوبی ندارند و همیشه مورد اعتراض سایر دانش آموزان و همکاران هستند.
نتیجه گیری
رفتار دانش آموزان این کلاس برای من عجیب و غیر واقعی بود پس آنها را مورد مطالعه و تحقیق قرار دادم و نتیجه گرفتم که عوامل زیادی موجب شده رفتار آنها به اینصورت شکل بگیرد و حرکات آنها عجیب جلوه کند مانند:
1- عدم وجود مراکز مشاوره برای جوانان و نوجوانان و نداشتن فرهنگ مراجعه به مشاوره
2- تهاجم فرهنگی بیگانگان و ترویج فرهنگ غربی از طریق نمایش جاذبه های جنسی و وسایل ارتباطی مختلف
3- عدم مراقبتهای نظارتی و اخلاقی توسط اولیاء و آشنایان
4- ضعف باورهای دینی و اعتقادات دینی و اخلاقی و نداشتن توجه کافی به خداوند
5- فقر مالی و بی سوادی اولیاء و تحقیر و سرزنش زیاد و بی توجهی یا کم توجهی معلمان ابتدایی در اینمورد پس در صورتی که شوراهای مختلف مدرسه در اینمورد فعال شوند و با کمک هم نسبت به توجیه اولیاء و دانش آموزان لقدام نمایند.
به نام خدا
موضوع : چگونه دانش آموزان را به مطالعه علاقمند کنیم؟
محقق : سیمین ویسی – 85-86
مقدمه
میزان توجه به کتاب و کتابخوانی نشانگر رشد فرهنگی و ملی هر کشور است و امروز تعداد کتابها و نشریه های منتشر شده هر کشور در طول سال، کتابخانه- نویسندگان- مترجمان و ناشران به عنوان معیارها اساسی و محکم توسعه یافتگی کشورها مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین بی توجهی به کتاب و کتابخوانی یک بیماری فرهنگی و اجتماعی به حساب می آید.
بیان مساله
آنچه برای بنده و شاید برای همه ما سوال باشد بی رغبتی دانش آموزان به کتابهای غیر درسی و نبود کتابهای با توجه به سطح یادگیری دانش آموزان و کمبود فضای آموزشی که جای مناسب برای مطالعه آنها باشدو یا فضایی کتابخانه ها پر از کتابهای فرسوده- گرد وغبار گرفته و بدون استفاده می باشد. پس با توجه به اینکه رشته تحصیلی خودم علوم اجتماعی است پس می طلبد که دانش آموزان حتما مطالعه غیر درسی داشته باشند ابتدا سوالاتی را بصورت سوالات کتبی در اختیار آنها قرار دادم.
1- دوست دارید بیشتر چه کتابهای را مطالعه کنید.
2- در 24 ساعت روزانه چند ساعت را به مطالعه کتابهای غیر درسی می پردازید.
3- ایا اصلا مطالعه غیر درسی دارید؟ در غیر اینصورت دلیل آن را بیاورید.
4- در مورد وضعیت کتابخانه مدرسه گزارشی ارائه دهید.
5- دوست دارید که مدرسه چه اقداماتی در زمینه گرایش شما به کتاب و کتابخوانی انجام دهد.
نتیجه گیری
ای کاش همه معلمان خوب و دلسوز، نیازهای کودکان و نوجوانان را درک می کردند و می دانستند که آنها به اطلاعات زیادی نیاز دارند، اطلاعاتی که آنها را برای زندگی در این دنیای بزرگ آماده کند. بعد از گذشت 6 ماه از سال تحصیلی از همکاران و دانش آموزان در مورد روش اجرا شده در مورد تشویق دانش آموزان به مطالعه به نتایجی رسیدم.
- خزانه لغات دانش آموزان افزایش پیدا کرده بود و حتی ابراز بیان و سخنرانیهای آنها در جشنها قابل ستایش بود و از این امر دبیر ادبیات بسیار خوشحال و خشنود بود.
- میزان خجالتی و گوشه گیری بعضی از دانش آموزان کاسته شده بود.
- دانش آموزان خود لیست کتابهای مورد نیازشان را به دفتر آموزشگاه ارائه می دادند.
- ذهن دانش آموزان به کنجکاوی و مطالعه نسبت به گذشته بیشتر فعالتر شده بود.
- هدیه کتابهای متعدد توسط اولیاء دانش آموزان و افراد خیر
- تحول بزرگی در کتابخانه مدرسه ایجاد شده بود بطوری که دیگر در کتابخانه بسته نبود و دانش آموزان در گرفتن کتاب از کتابخانه رقابت داشتند.
- معلمان در پایان درس کتابهای جدید کتابخانه را برای دانش آموزان معرفی و گاه نکات جالبی را از آن بر ای آنها می خوانند.
- در یادگیری آنها حتی در درس های دیگر مانند علوم اجتماعی – علوم- ادبیات- دینی و قرآن، دبیران و دانش آموزان احساس رضایت داشتند.
- تهیه فرمهای ارزیابی در صفحه پایانی کتابهای کتابخانه .
به نام خدا
موضوع : راهی برای بازگرداندن دانش آموزان تارک و بازمانده از تحصیل
محقق : صدیقه ستاره
مقدمه
آنچه مسلم است این است که اولین جامعه ای که فرد با تولدش در آن قدم می گذارد خانواده است که هم می تواند کانون گرم و مناسب و سازنده ای برای فرد باشد و موقعیتهای مثبتی را در زندگی او ایجاد کند و هم می تواند منشا تمام نابسامانیها و مشکلات در زندگی فرد شود.
بیان مساله
در شهریور ماه سال 78 از آخرین دانش آموزی که ثبت نام کردم سارا بود که هیچگاه آن روز را و آن دانش آموز مظلوم را فراموش نخواهم کرد.
شور و شوق عجیبی در چشمان سارا دیده می شد که معلوم بود بر خلاف میل پدرش علاقه شدیدی به درس خواندن داشت و مادرش اظهار می داشت که شیون و زاری و التماس سارا سبب شده بود که پدرش با ثبت نام او در پایه اول راهنمایی موافقت کند. سکوت را جایز ندانستم و سعی کردم با ارامش هرچه تمامتر پدر سارا را متوجه اشتباهش کنم و او را متقاعد کنم که سواد و تحصیل برای دختران لازم و ضروری تر است.
همزمان با بازگشایی مدرسه سارا نیز با لباسهایی رنگ و رورفته و کیفی کهنه و ... اما در مقابل پر شور و علاقه مند به درس و کلاس در مدرسه حاضر شد.
چند روزی از بازگشایی مدرسه نگذشته بود که گلایه معلمان و اعتراضات آنها و معاون مدرسه در مورد تاخیرها و غیبت های پی در پی سارا شروع شد و این در حالی بود که خانه اش از مدرسه فاصله چندانی نداشت و هر چه از سارا علت تاخیرها و غیبت هایش را سوال می کردیم با سکوت تمام اشکهایش سرازیر می شد و بس.
در اولین جلسه شورای ارتقاء دبیران اظهار نمودند که سارا دانش آموزی علاقه مند به درس و مشق است و دارای استعداد خاصی است اما علاوه بر غیبت و تاخیرهای پی در پی در کلاس خواب آلوده است و همین امر مرا بر آن داشت تا با کنجکاوی از زندگی پر از مشکل او سر در بیاورم. با آدرسی که در دست داشتم محل زندگی اش را پیدا کردم انها در خانه ای کوچک و گلی زندگی می کردند که شامل یک اطاق و یک راهرو و حیاط بود. بدون هیچ گونه امکاناتی که 5 خواهر و برادر همراه پدر مادرشان با عزت نفس روزگار را می گذراندند. در گوشه اتاق یک دار قالی دیده می شد که سارا و خواهرش مجبور بودند هر روز در ضمن درس خواندن قالی بافی کنند تا بتوانند از این طریق هم کمکی به درآمد خانواده بکنند و هم هزینه درس خواندنشان را تامین کنند چرا که درآمد پدرشان که کارگر فصلی بود کفاف زندگی 7 نفره آنها را نمی داد. خلاصه وقتی متوجه دلیل خواب آلودگی و خستگی مفرط سارا شدم. علت غیبت ها و تاخیرهایش هم برایم روشن گردید و بعد از صحبت با مادرش تصمیم گرفتم در حد توانم از او و خانواده اش حمایت کنم و زمینه مطالعه و درس خواندن هر چه بیشتر را برای این دانش آموز فراهم کنم.
نتیجه گیری
همکاری دبیران در جهت پیشبرد اهداف آموزش و پرورش و حضور مدیر مدرسه در کنار دانش آموزان مشکلدار و آگاهی از وضعیت زندگی خانوادگی شان سبب بوجود آمدن موارد ذیل خواهد شد.
1- جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان مشکلدار و جلوگیری از کم رنگ شدن نقش آنها در سازندگی جامعه
2- ایجاد عشق و علاقه به درس و تحصیل در این گونه دانش آموزان
3- توجه به خانواده های بی بضاعتی که عزت نفس بالایی دارند اما در فقر و محرومیت به سر می برند
4- تقویت حس اعتماد به نفس و امید در دانش آموزان تارک و بازمانده از تحصیل.
5- کم رنگ شدن خطر ناهنجار شدن این عزیزان در جامعه
6- امیدوار کردن این دانش آموزان به آینده ای درخشان و ایجاد انگیه و هدف در آنها
به نام خدا
موضوع: چگونه دانش آموز ع.خ را به ادامه تحصیل و شرکت فعال در کلاس های درس علاقه مند نمودم
نام محقق: عبدالکریم کریمی ، آموزگار ناحیه 2- 86
بیان مساله:
در مهر ماه 1382 به کلاس 3/1 وارد شدم، همیشه در اولین جلسه شروع کلاسها عادت دارم که مقداری از حال و وضع و پیشینه علمی و اخلاقی دانش آموزانم (خصوصا جدیدالورود ها) بپرسم. بر طبق عادت مرسوم خودم در هنگام حضور و غیاب از معدل سال گذشته، نحوه قبولی آنها در خرداد یا شهریور تااندازه ای وضعیت شغلی خانواده آنها پرسیدم و آنها در صورت تمایل خود به تمام یا بعضی از سوالات من پاسخ می دادند. و من آنها را پیش خودم یادداشت می کرد.
در این هنگام نام یکی از دانش آموزانم را بنام ع.خ خواندم . او در آخر کلاس نشسته بود و یکی از افراد مهاجر بود. او به من اعتنایی نکرد. دوباره اسمش را صدا زدم، او فقط با نیشخند گفت " حاضر" و دوباره نشست من خواستم بیشتر با او رابطه برقرار کنم ، بنابراین از معدل و ... پرسیدم اما او هیچ حرفی نزد و دوباره نشست و بدون اعتنا به من دوباره به صحبت کردن با بغل دستیهایش مشغول شد. من چند سوال آماده سازی را از ایشان پرسیدم. اما او فقط سکوت کرد و خندید، معلوم بود بار علمی چندانی هم ندارد من خودم با ارائه کلماتی مرتبط با جواب ، خواستم در پاسخگویی کمکش کنم اما فایده نداشت و سکوت او ادامه پیدا می کرد و به محض اینکه می نشست دوباره با بغل دستیهایشبه صحبت مشغول می شود . این وضع داشت ادامه پیدا می کرد من در آن هنگام نتوانستم راه حل منطقی را برای رفع مشکل ارائه دهم اما این امر نظر مرا به خود جلب کرد و خواستم به نحوی از مشکلات او سر درآورم و در صورت توان در رفع یا کاهش آنها با او همکاری کنم.
چند پیشنهاد
1- همیشه در انجام کارها و اتخاذ تصمیمات مهم و سرنوشت ساز به خدا توکل کنیم چرا که ( فمن یتوکل علی الله فهو حسبه)
2- هیچ وقت در تصمیم گیری و قضاوت عجله نکنیم بلکه بخوبی تفکر کنیم و بدون پژوهش تصمیم نگیریم . سعی کنیم هیچ وقت آینه یاس نخوانیم و از کاه کوه نسازیم، بلکه با تفکر صحیح و مشورت با افراد آگاه بر رفع مشکلات اقدام کنیم.
3- تا آنجا که می توانیم نیمه پر لیوان را ببینیم و با تشویق و ایجاد انگیزه ، شوق و اعتماد به نفس ایجاد کنیم
4- در مقابل مشکلات دانش آموزان به سادگی و چشم بسته نگذریم ، بلکه نسبت به آنها حساس باشیم و برای رفع آنها تلاش کنیم.
به نام خدا
موضوع : کاهش رفتارهای نامطلوب دانش آموز توجه طلب پایه سوم مرکز مهارتهای حرفه ای
محقق : فرانک علویزاده - 86
مقدمه
هنگامی که وارد یک مدرسه می شویم دانش آموزان زیادی را می بینیم که از جنبه های مختلف با یکدیگر تفاوت دارند . این تفاوتها نه تنها در جنبه های فیزیولوژیکی و جسمی قابل ملاحظه است. بلکه در رفتار و کردار شخصیت آنها نیز دیده می شود . گروهی از دانش آموزان افرادی پرشور اجتماعی، فعال بوده و در امور تحصیلی و پرورشی خود مشکل چندانی ندارند، بر عکس عده دیگر بصورت مختلف رفتارهای ناسازگارانه از خود نشان داده فاقد توانایی لازم برای ایجاد رفتار طبیعی و متعادل هستند. این قبیل رفتارها تنها به یک محیط خاص محدود نشده بلکه در شرایط دیگر نیز چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند. ممکن است افرادی نیز پیدا شوند که با دستبرد زدن به لوازم و اشیا دانش آموزان یا اموال مدرسه اقدام بدزدی نمایند و با گفتن سخنان دروغ سعی در تحمیل نظرات و عقاید خود به دیگران داشته باشند
بیان مساله
من مدیر مرکز مهارتهای حرفه ای دختران در شهر سنندج می باشم و حدود 20 سال سابقه خدمت در مدارس استثنایی را دارم در این مرکز دانش آموزانی مشغول به تحصیل می باشند که دوره 5 ساله ابتدایی را در مدارس استثنایی ویژه دانش آموزان کم توان ذهنی گذرانده باشند. در این مرکز حدود 40 دانش اموزان در سه پایه تحصیلی (اول-دوم-سوم) مشغول به تحصیل می باشند.
اهداف، برنامه ها و کتب درسی این دوره با مدارس راهنمایی عادی متفاوت می باشد.
در این مرکز بیشتر سعی بر آنست که دانش آموزان را با حرفه ای شغلی آشنا نمایند تا در آینده از نظر اقتصادی خودکفا بوده و از نظر مالی بتوانند باری از دوش خانواده برداشته و مفید واقع شوند.این دانش آموزان اکثرا از خانواده های کم درامد، پرجمعیت و بی سواد هستند.
دانش آموز مورد نظر من در این مرکز بیتا ن ام دارد و در پایه سوم مشغول به تحصیل می باشد بیتا 13 ساله است او ظاهری نامرتب دارد پدرش چند سال پیش بر اثر سرطان روده فوت نموده بیتا ششمین فرزند خانواده است سه فرزند خانواده که سالم هستند ازدواج نموده اند. یکی از برادرهایش از ناحیه دست و پا فلج است و یکی دیگر مشکل مغزی دارد. از نظر مالی وضعیت مناسبی ندارند و تحت پوشش کمیته امداد میباشند آنها در محله ای فقیر نشین زندگیی می کنند و ارتباط چندانی با دیگران ندارند.
مادر نیز مشکل ذهنی دارد و چندان به مسائل و مشکلات بیتا توجهی ندارند در جلسات آموزش خانواده حضور پررنگی ندارد و دلیل آن را مراقبت و نگهداری از فرزند معلول خود بیان می کند. گلایه های گاه و بیگاه دبیران و همکلاسی ها و برخی رفتارهای نامطلوب که شخصا مشاهده می نمودم من را بر آن داشت که در زمینه بهبود رفتارهای نامطلوب وی اقداماتی انجام دهم.
نتیجه گیری
در نتیجه اقدامات انجام شده بیتا توانست به نامناسب بودن برخی از رفتارهای خود پی ببرد و در زمینه اصلاح و بهبود انها همکاری نماید و ارتباط خوبی بین او با دبیران و همکلاسیها و همچنین با مادر خود پیدا نمود او یاد گرفت که با رفتارهای خوب و همکاری و احساس مسئولیت مورد توجه و تحسین و تشویق دیگران قرار گیرد.
به نام خدا
موضوع : چگونه از آموخته های دانش آموزان ارزیابی کنم
محقق : فتح الله خسرویانی- 86
مقدمه
مدرسه به عنوان هسته محوری نظام آموزشی مرکز فعالیتها و برنامه هایی است که برآیند آنها به کارایی و اثربخشی این نظام می انجامد چون توسعه و تکامل مدرسه اطلاع از میزان کارامدی و برنامه ریزی برای بهبودی فعالیتهای آن است. از آنجا که ارزشیابی نقش مهمی را ایفا می کند مسولان واولیاء مدرسه می توانند با استفاده از آن تصویری از چگونگی فعالیتها به دست آورند و تصمیمات لازم را در جهت بهبودی و پیشرفت فعالیتها برای نیل به بازدهی مورد نظر اتخاذ کنند.
در این زمینه تصحیح و اصلاح نگرشهای موجود و غالب در مدرسه نسبت به موضوع ارزشیابی گام اول واساسی خواهد بود تا به اتکاء آن و ارتقا سطح علمی و عملی همکارانمان در گامهای بعدی ارزشیابی آموزشی با تمامیت خود در مدارس نهادینه و مستقر گردد. در این برنامه تاکید براین نکات که ارزشیابی تنها امتحان و مربوط به دروس و رابطه معلم و دانش آموز و یا مدیر با کارکنان مدرسه نمی باشد. بلکه ارزشیابی به همه فعالیتهایی است که در مدرسه جریان دارد.
نظام آموزش و پرورش گسترده پیچیده و متاثر از متغیرهای گوناگون فرهنگی، اجتماعی؛ اقتصادی، حتی سیاسی است.
این حوزه گسترده نمی تواند بدون بازرسی نظارت و ارزشیابی ادامه حیات دهد، گذشته از ضرورت وجودی، حتی در این سر فعالیت نیز تنوع و گستردگی مشاهده می شود. کارشناسان در سطح ملی منطقه ای یا ملی مدیر در سطح مدرسه و معلم در سطح کلاس هر کدام به نوعی فعالیت را در دست دارند.
به بیان دیگر ارزشیابی جزء لاینفک شغلی آنان است تا جایی که تفکیک میان مرزهای این سه فعالیت با سایر فعالیت های شغلی آنان به سادگی میسر نیست.
نتیجه گیری
در پایان تحقیق می توان چنین نتیجه گیری نمود که هر معلولی علتی دارد و باید ریشه های صحیح علت ها را در معلول ها جستجو کرد. عامل اصلی رشد و پیشرفت دانش آموزان هم در علت و معلول های جستجو کرد و عامل اصلی رشد و پیشرفت دانش آموزان هم به علت و معلول های زیادی ارتباط دارد ما باید سعی کنیم با صبر و حوصله در کلاس هم عوامل بازدارنده را برداریم و تلاش کنیم تا نتایج کار ما خوب و مثبت باشد و دانش آموزان را برای جامعه آینده آماده نمائیم و آنها را جامعه پذیر کنیم به نظر من ارزیابی نه فقط در کلاس ها و درس ها باید صورت بگیرد بلکه میزان بازخواست آنها در درگیر با مسائل اجتماعی ارزیابی نمود و ارزیابی را منحصر به درس ندانیم در این صورت است که ما می توانیم با گامهای استوار به موفقیت برسیم ، دانش آموزان هم وقتی سعی و تلاش و جدیت و پشتکار ما را می بینند آنها هم تلاش می کنند که ما را یاری نمایند و حتی بعضی از دانش آموزان در اجرای طرح به ما کمک می کند در این صورت است که ما مزه شیرین مو فقیت را در کلاس حس می کنیم و وجدان خود را راحت می کنیم ، چون فردا ما نتایج کارمان را در جامعه می بینیم و با دیدن انسانهای لایق و شایسته بر خود می بالیم که ما آنها را تربیت و تحویل جامعه دادیم.
به نام خدا
نام محقق: فروزان قنبری از راهنمایی شهید بهشتی
عنوان : یادگیری مشارکتی و رویکردهای آن
مقدمه:
در عصر حاضر یادگیری سنتی که سالیان متمادی است نظام آموزش و پرورش ما را احاطه کرده است دیگر جوابگوی نیازهای دانش آموزان و معلمان نیست. اگر کمی به دیده ی تامل بنگریم شاید دلیل بسیاری از آفت های تحصیلی دانش آموزان به دلیل کاربرد نامناسب روش های یادگیری باشد و هر ساله خسارت های زیادی از این حیث متوجه فرد و جامعه می شود.
یادگیری
یادگیری عبارت است: از فرایند ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار بالقوه با توان رفتاری فرد، بر اساس تجربه همان طوری که در این تعریف روشن است یادگیری باید همراه با تغییر باشد. اگر در اثر یادگیری تغییری در توان رفتاری یا عملکرد فرد بوجود نیاید نمی توان ادعا کرد که یادگیری صورت گرفته است همان طور که هیلگارد و باور ذکر کرده اند تفاوت بین یادگیری و عملکرد تفاوت بین دانستن چگونه انجام دادن کاری و انجام دادن آن کار است البته این تغییر شامل همه نوع تغییرات نمی شود مثلا تغییری که در اثر تابش نور به مردمک چشم ما و در نتیجه کوچک و بزرگ شدن آن صورت می پذیرد جزء یادگیری محسوب نمی شود بلکه فقط تغییراتی که در اثر تجربه باشد نه تغییری که در نتیجه ی تغییر در ارگانیسم بدن صورت گیرد.
محاسن روش یادگیری مشارکتی:
1- پیشرفت تحصیلی: هدف یادگیری مشارکتی ارتقای عملکرد دانش آموزان در وظایف مهم علمی و آموزشی است. اعتقاد بر این است که ساختار انگیزش روش مشارکتی، جایگاه یادگیری و هنجارهای پیشرفت تحصیلی را بالا می برد طبق نظر اسلاوین پژوهش های انجام شده درباره ی روش یادگیری مشارکتی دال بر این ادعا هستند که این روش در بالا بردن سطح پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در موضوعات مختلف و در سطوح مختلف تحصیلی مفید است.
2- ارتقای روابط اجتماعی: دومین اثر مهم روش یادگیری مشارکتی ، گسترش روابط اجتماعی فراتر از سطوح تحصیلی محلی یا خانوادگی است. این روش در خلال استفاده از ساختارهای پاداش مشارکتی ، شرایطی را برای همکاری گروهی در وظایف عمومی فراهم می کند دانش آموزان از این طریق می آموزند که همدیگر احترام بگذارند و به دقت به نظرات هم گوش بدهند حتی اگر مخالف نظرات خودشان باشد. در واقع در این روش دانش آموزان روش های نقد و بررسی افکار دیگران را نیز تا حدودی می آموزند اسلاوین در در تحقیقات خود به شواهدی دست یافته است که روش یادگیری مشارکتی روابط میان دانش آموزان نژاد های مختلف را در کلاس مختلف بهبود می بخشد.
3- مهارت های حل مساله های مشارکتی: یکی از آثار مهم و نهایی روش مشارکتی این است که دانش آموزان مهارت های مشارکت و همکاری را می آموزند. دانش آموزان با قرار گرفتن در یک گروه احساس اعتماد به نفس می کنند و بامواجه شدن با مسائل مختلف از طریق هم فکری و هم یاری مشکل را حل می نمایند و در صورت لزوم از معلم هم کمک می گیرند. محدودیت های روش یادگیری مشارکتی
بزرگترین محدودیت این روش مشکل رهبری و هدایت آن است این روش اگر خوب هدایت و سازماندهی نشود هیچ یک از اهداف موردنظر تحقق نمی یابد پس ضروری است قبل از اجرای این روش معلمان در زمینه مراحل مختلف آن اطلاعات لازم را کسب نمایند و بعد درصدد اجرای این روش برآیند. چرا که بدون آگاهی از این روش اجرای آن مطمئنا با شکست مواجه خواهد شد علاوه بر این که خود معلم دچار یاس و ناامیدی می شود ضربه ی بسیار سختی بر پیکر دانش آموزان وارد نموده است.شاید یکی از دلایلی که اینگونه روش ا در نظام آموزشی جایگاه خود را پیدا نکرده است عدم آشنایی معلمان با اجرای آن و ترس از شکست باشد.